معنی سرپرست اسطبل

حل جدول

سرپرست اسطبل

میرآخور


سرپرست

قیم

آتا

قیم، ولی

متولی

قیم- متولی

لغت نامه دهخدا

اسطبل

اسطبل. [اِ طَ] (اِ) کستوان. رجوع به اصطبل شود.


سرپرست

سرپرست. [س َ پ َ رَ] (نف مرکب، اِ مرکب) مهماندار. (آنندراج). || خادم و خدمتکار. (برهان) (غیاث). || بیماردار و پرستار بیمار ومواظب مریض از دوا و غذا. (انجمن آرا):
بدستوری سرپرستان سه روز
مر او را بخوردن نیم دلفروز.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1959).
|| مراقب. مواظب.

فرهنگ عمید

اسطبل

جای سرپوشیده برای نگه‌داری چهارپایان، به‌ویژه اسب، طویله،


سرپرست

پرستار،
نگهبان،
بزرگ‌تر خانواده،
کسی که در اداره یا بنگاهی به ‌جای رئیس کار می‌کند،

عربی به فارسی

اسطبل

پایا , پایدار

فرهنگ فارسی هوشیار

اسطبل

طویله، جای بستن چهار پایان

فارسی به عربی

سرپرست

حارس، مرافق، مراقب، مشرف

واژه پیشنهادی

سرپرست

آقا بالاسر

فرهنگ معین

سرپرست

(~. پَ رَ) (ص مر.) عهده دار، مسئول.

معادل ابجد

سرپرست اسطبل

1024

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری